::عمار ولایت::
بیاییم ما هم برای تعجیل در ظهور حضرت کاری انجام دهیم.زیرا غیبت او از ماست. 
تصاویر شهدا


بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 107205
لینک دوستان
اخبار روز
» مهاجم مازاد استقلال در راه نفتچی ازبکستان - پارس فوتبال
» حریفان تدارکاتی بزرگ برای پرسپولیس در اردوی ترکیه - پارس فوتبال
» انوشیروانی: عملکردمان شفاف است/محمدیان: کراسفیت در وزنه‌برداری می ماند - پارس فوتبال
» آلوارو کارراس، خرید جدید رئال مادرید از بنفیکا! - پارس فوتبال
» سه الهلالی در فهرست النصر - پارس فوتبال
» واکنش کاپیتان پاری سن ژرمن به باخت سنگین برابر چلسی - پارس فوتبال
» هافبک استقلال راهی شرق آسیا شد - پارس فوتبال
» بازیکن بایرن مونیخ در راه پرسپولیس؟ - پارس فوتبال
» نام دومین حریف تدارکاتی پرسپولیس هم اعلام شد - پارس فوتبال
» ضد حال بزرگ زنوزی به رضا درویش و پرسپولیس - پارس فوتبال
» تشکر اینفانتینو از فغانی به عنوان داور استرالیایی: بدون تو ممکن نبود! - پارس فوتبال
» قیمت سکه پارسیان، امروز ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - تابناک
» گمرک ایران: صادرات حبوبات ممنوع است - تابناک
» بازار تهاتر ملک داغ شد/ شمال نشینان تهران چوب حراج به اموال خود زدند! - تابناک
» بازیکن بایرن مونیخ در راه پرسپولیس؟ - تابناک
» اعتراف اشکان خورشیدی، داور دربی ۱۰۱ محرومیت ساپینتو را کم می کند؟ - نواندیش
» ساپینتو چشم انتظار جذب یک بازیکن - نواندیش
» بازدید وزیر راه و شهرسازی از مسیر رانشی «ماربره» مسیر ایلام به مهران - ایرنا
» معاون وزیر ارتباطات: سیاست فیلترینگ در کشور شکست خورده است - ایرنا
» علی آبادی: دریافت حقآبه های ایران در دستور کار است - ایرنا
دانش‌آموز شهیدی که با کتاب‌های درسی‌اش تفحص شد

در منطقه فکه پیکر شهید 16 ـ 17 ساله‌ای را پیدا کردم که زیر لباسش برجسته بود؛ وقتی دکمه‌هایش را باز کردم یک کتاب و دفتر زیر لباس گذاشته بود. کتابى که 10 سال تمام، با شهید همراه بوده است، کتاب فیزیک بود.

دانش‌آموز شهیدی که با کتاب‌های درسی‌اش تفحص شد

 

یکى از روزها، در منطقه عملیاتى «والفجر یک» در ارتفاع 112 فکه، محورى که نیروهاى گردان خندق لشکر 27 حضرت رسول صلى‌الله علیه وآله وسلم، عملیات کرده بودند، صحنه بسیار عجیبى دیدم که برایم جالب و تکان دهنده بود.

از دور پیکر شهیدى را دیدم که آرام و زیبا روى زمین دراز کشیده و طاق باز خوابیده بود؛ سال 72 بود و حدود 10 سال از شهادتش مى‌گذشت؛ نزدیک که شدم، از قد و بالاى او تشخیص دادم که باید نوجوانى باشد حدود 17 - 16 ساله.

بر روى پیکر، آنجا که زمانى قلبش در آن مى‌تپیده، برجستگى‌اى نظرم را به خود معطوف کرد؛ جلوتر رفتم و در حالى که نگاهم به پیکر استخوانى و اندام اسکلتى‌اش بود، در گودى محل چشمانش، معصومیت دیدگانش را مى‌خواندم، آهسته و با احتیاط که مبادا ترکیب استخوان‌هایش بهم بریزد، دکمه‌هاى لباس را باز کردم؛ در کمال حیرت و تعجب، متوجه شدم یک کتاب و دفتر زیر لباسش گذاشته بوده؛ کتاب پوسیده را که با هر حرکتى، برگ برگ و دستخوش باد مى‌شد، برگرداندم؛ کتابى که 10 سال تمام، با شهید همراه بوده است، کتاب فیزیک بود.

 یک دفتر که در صفحات اولیه آن بعضى از دروس نوشته شده بود؛ خودکارى که لاى دفتر بود، ابهت خاصى به آنچه مى‌دیدم، مى‌داد؛ نام شهید بر روى جلد کتاب نوشته بود.

مسئله‌اى که برایم خیلى جالب بود، این بود که او قمقمه و وسایل اضافى همراه خود نیاورده و نداشت، ولى کسب علم و دانش آن قدر برایش مهم بوده که در بحبوحه عملیات کتاب و دفترش را با خود جلو آورده بوده تا هرجا از رزم فراغتى یافت، درسش را بخواند.

راوی: مرتضى شادکام


[ یکشنبه 91/7/23 ] [ 3:28 عصر ] [ عمار ] [ نظرات (4) ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

بیاییم ما هم برای تعجیل در ظهور حضرت کاری انجام دهیم.زیرا غیبت او از ماست.
لینک های ویژه
آرشیو مطالب
صفحات دیگر
امکانات وب

ابزار هدایت به بالای صفحه